بیست و هفتمین سالیاد فاجعه‌ی دهشتناک بمباران شیمیایی شهر سردشت فرا رسید و سال بیست و هشتم و الی آخر دیگری نیز از پی خواهند آمد و تنها از این بستر خاطره‌ای خواهد ماند برای دیروزی‌ها، امروزی‌ها و فردایی‌های جامعه‌ی ما! آنچه در خور تأمل، تعمق و تدبر است اینست که ما شهروندان سردشتی از یک طرف و دولت و سیستم حکومتی با برگزاری مراسمات این سالیاد‌ها در پی چه بوده و هستیم و چه می‌خواهیم! 

تجربه‌ی چندین ساله‌ی اینجانب از فعالیت، مشارکت و حضور در مراسمات سالیاد بمباران شیمیایی سردشت، حاکی از آن است که در طی ٢٧ سال گذشته نه ما مدون و برنامه دستاوردمحوری از اجرای مراسمات را مدنظر داشته‌ایم و نه سیستم دولتی و حکومت مرکزی! تنها نقش سیستم دولتی در قالب حضور و ایفای نقش نمایندگان محلی‌اش در خنثی سازی حضور و مشارکت و فعالیت مدنی شهروندان سردشتی قابل مشاهده بوده و عامل مرکزی در این بین به نظاره‌گری و اکثر اوقات بی‌تفاوتی و بی‌رغبتی تنزل مقام داده و ایفاگر نقش در خوری در حوزه برنامەریزی و ساماندهی و حوزه‌ی نگرش اصلاحی دستاورد محور نبوده است! 

در باب اجرایی نیز بیشتر نقش بازدارندگی را با نمایندگان محلی‌اش سان دیده است! 

روی سخن نگارنده در این مقال دو وجهی است که جوال دوز زدن به خود و سوزن به دولت می‌باشد! 

ابتدا از کاربرد جوال‌دوز شروع خواهم کرد؛ 

راستی شهروندان، فعالان مدنی و دردمندان جامعه‌ی شیمیایی سردشت هیچ وقت با خود اندیشیده‌ایم که؛ 

- علت یا علل عدم مشارکت عمومی و استقبال گروهی شهروندان از این سالیاد‌ها چیست؟ 

- دلیل یا دلایل درجا زدن آمار اعضای انجمن در عددی دو رقمی در چیست؟ 

- دلخوری فعالان سال‌های گذشته و عدم تمایل قلبیشان برای ایفاگری نقش اجرایی در مراسمات سالگرد‌ها به چه دلیل یا دلایلی است؟ 

- نقش کم رنگ هنرمندان و صاحبان قلم و اندیشه و ذوق فکری و ادبی در این حوزه به چه معناست؟ 

- دلیل یا دلایل مصادره‌ی مدیریت مراسمات سالگرد‌ها از سوی نهادهای سیاسی و امنیتی محلی چیست؟ 

- تکرار چهره‌ها در سفرهای درون مرزی و برون مرزی به نام مردم سردشت، به چه معناست؟ 

- علل یا علت عدم مشارکت و حضور پررنگ نمایندگان ملت و استقبال آنان از استیفای حقوق شهروندان سردشتی در چیست؟ 

- علت یا علل آمار ناچیز و پرونده‌های رسمی مصدومان در ادارات ذیربط در چیست؟ 

- علل یا علت مشهور شدن شهر سردشت به شهر صناعت مواد پیش‌ساز مخدر در اذهان چیست؟ 

و چندین سٶال دیگر که در این مقال نمی‌گنجد! 

اما سوزنی نیز به دولت و حکومتداران مرکزی 

- آیا شهری به اسم سردشت برایتان آشناست یا نامی غریب که شاید بر روی نقشه نیز حتی یکبار سراغی از آن نگرفته‌اید؟ 

- آیا می‌دانید که سردشت اولین شهر مسکونی شیمیایی شده در جهان است؟ اگر می‌دانید چرا جهانیان باورش کرده‌اند اما شما هنوز برای یافتن آدرسش در پی دستگاه جی پی اس می‌گردید و حتی در تقویم سالانه‌تان نیز نامی از آن نمی‌برید؟ 

- حقوقدانان و نمایندگان شما در سازمان‌های بین‌المللی تا چه اندازه از نام و عنوان سردشت برای استیفای حقوق پایمال شده‌ی ایران و ایرانی استفاده کرده و کدام سخنرانی‌ها و موضعگیری‌‌هایشان را مزین به این نام کرده‌اند؟ 

- واگذاری مدیریت برگزاری یک سالیاد ناقابل به شهروندان و فعالان مدنی سردشت، چقدر هزینەبردار است که نمایندگان محلی شما هرسال علی رغم تلاش‌های فعالان مدنی شهر، قرُقش می‌کنند و قفل خودی بر درب سین برنامه‌هایش می‌زنند! 

- آیا بیش از ٨ هزار شهید و مصدوم کم بهانه‌ای است برای عمران و آبادانی شهر که هنوز بعد از سی و‌اند سال انقلاب و ٢٧ سال از بمباران، از حداقل استاندارد راه‌های مواصلاتی محروم است. 

احداث یک تونل بین راهی مهاباد- سردشت در زمزیران چقدر هزینەبردار است که خون ٨ هزار شهید و مصدوم نیز کفاف بودجه‌ی آن را نمی‌کند؟ 

- نسل دیروزی چه گناهی مرتکب شده که نسل امروزی باید بابت آن از ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی که یک مبلمان خوب و پارک و شهربازی در خور و قابل قبولی است محروم باشد؟ 

- شهروندان تنها شهر مسکونی شیمیایی شده در جهان چه کم گذاشته‌اند که حتی از یک کلینیک تخصصی محروم‌اند و تنها حدود ١٠ درصدشان تحت پوشش خدماتی دولت قرار دارند! 

- نخبگان و فعالان مدنی بازمانده از حملات شیمیایی چه گناهی مرتکب شده‌اند که با عناوین مذهبی، سیاسی و... مورد تهمت و افترای نهادهای امنیتی واقع شده و از کار و فعالیت و تدریس در دانشگاه‌ها و مدارس و ادارات محروم می‌شوند وحتی شهروندان سردشتی را از مراوده و هم کاسه شدن با آن‌ها بر حذر می‌دارند؟ 

- ایران را با این تمدن غنی چه شده است که نهادهای امنیتی‌اش از نامگذاری تنها شهر مسکونی شیمیایی شده جهان با عنوان «شهر صلح» واهمه دارند و حتی پیام یک همایش ورزشی را تحت این عنوان بر نمی‌تابند؟ 

- سیستم‌های فرهنگی و تعلیمی شهرمان از چه سبب باید تاوان مدیریت تابعی را بپردازند؟ 

- چرا علی رغم فقر امکانات تخصصی و پزشکی و عمرانی، فرصت داده می‌شود تا زمین خواران غیر بومی تنها منبع اکسیژن و حیات مصدومان سردشت را که جنگل‌های طبیعی هستند، با تبر نامهربانی به کویری خشک بدل کنند! و در این میان ادارات عریض و طویل مرتبط حتی ککشان هم نمی‌گزد؟ 

- چرا دولت مرکزی در طی اینهمه سال از برگزاری حتی یک مراسم ویژه در سطح ملی یا بین‌المللی برای التیام موقت زخم‌های مصدومان نیز ابا داشته و برای احقاق حق این مردم هیچگونه کُنشی از خود نشان نداده است؟ 

- اصلاً چرا دولت سیاست مشخصی برای بهرەبرداری سیستمی و ملی از این بستر نامیمون ندارد و اقدامی در این خصوص معمول نداشته است؟ 

- و چند‌ها سٶال دیگر که باز مجال این مقال کوتاه است و ازترس عواقب و طوفان‌ها!، برخی ناگفته‌ها را کتمان باید کرد از جمله مقوله‌ی تجارت مواد پیش‌ساز و... 

در ‌‌نهایت نگارنده‌ی سطور چند پیشنهاد را به منظور استفادەی بهینه از اجرای مراسمات سالیاد مطرح خواهد کرد، بدان امید که تلنگُری باشد برای شهروندان و دولتمداران، هر دو با هم... 

١- همزمان با اجرای مراسم سالیاد سال جاری که تفاوت چندانی با مراسمات سال‌های قبل نخواهد داشت (سالی که نکوست از بهارش پیداست و در مدت چندروز مانده به مراسم اقدام جدید و متفاوتی مشاهده نشده است)، تولیت برگزاری مراسم سالیاد سال آتی و سال‌های بعد از قالب فرمایشی «ستادی» خارج و به «شورای شهر» که منتخب شهروندان سردشتی و تأیید شده‌ی نهادهای امنیتی و دولتی هستند، واگذار گردد! 

و شورا نیز در راستای همدل کردن نیروهای مردمی و دولتی برای غنا بخشی و وسعت بخشیدن به دامنه‌ی برنامه‌های با محتوای مراسم همت گمارند. 

 ٢- شهروندان سردشتی با احساس مسئولیت بیشتر در قالب گروه‌های خودجوش یا مؤسسات مدنی خود را متعهد نمایند تا هرکس به تناسب زمینه‌ی تخصصی، علاقه و سنخیت با گروه‌ها و مؤسسات و انجمن‌های مرتبط نسبت به ایفای نقش در راستای زنده نگه داشتن یاد شهدا و دفاع از حقوق خانواده‌های شهدا و مصدومان و نیز جلب منافع عمومی و تغییر چهره‌ی شهر از هر نظر اقدام نمایند که نمونه‌ی فعالیت‌های چند ساله هیأت کوهنوردی را می‌توانند سرمشق قرار داده و در تمامی زمینه‌ها، فعالیت‌‌هایشان را در این حوزه سوق دهند

٣- دولت تدبیر و امید ترتیبی اتخاذ نماید تادر جهت کاهش آلام مصدومان و خانواده‌های شهدا 

الف- نسبت به تجهیز، فعال سازی و اعزام متخصصان مورد نیاز کلینیک تقریبا تعطیل شده مصدومان شیمیایی سردشت همت گمارد

ب- نسبت به تحت پوشش قراردادن خدمات حمایتی درمانی و مالی کلیه‌ی مصدومان شیمیایی و خانواده‌های آنان اهتمام ویژه را با عنایت به مصوبات قانونی مجلس شورای اسلامی که حامی قانونی پیگیری موضوع توسط دولت است، مبذول فرماید

ج- در جهت بهره‌مندی قاطبه‌ی خانواده‌ی شهدا و مصدومان از عنایت دولت، نسبت به تخصیص بودجه‌های جهشی عمرانی به شهردای سردشت البته با پیش شرط طرح‌های اجرایی زیباسازی و مبلمان شهری و خدمات شهری و... اقدام فرماید

د- طرح رسمی کردن مرز زمینی کیله‌ی سردشت پس از سال‌ها وعده و وعید مسئولان وارد فاز عملیاتی شود و مردم شهرستان که همواره سپر بلای تهاجمات مرزی بوده‌اند، از مواهب آن بهره‌مند گردند. 

ه- موضوع اصلاح و بازسازی راه‌های مواصلاتی چهار محور سردشت به شهرهای بانه- مهاباد- بوکان و پیرانشهر که یادگار دوران جنگ است، به جد مورد اهتمام مسئولان وزارت راه و شهرسازی قرار گیرد. 

و- مسئله‌ی جدی و لاینحل و تنها شعار تبلیغات انتخاباتی کاندیداتورهای ادوارمختلف مجلس بعد از انقلاب، رنگ تحقق گیرد و تونل زمزیران در مسیر جادەی مهاباد به سردشت که تنها به اندازه یکی از تونل‌های مسیرهای خروجی تهران به شمال کشور نیاز به هزینه دارد، اجرایی شود! 

نمایندگان مجلس شورای اسلامی با هماهنگی کمیسیون‌های تخصصی مربوطه و مسئولان ذیربط همت نمایند نسبت به اجرایی کردن نام گذاری قانونی شهر سردشت به نام «شهر صلح و آشتی» مساعدت فرموده و نسبت به هماهنگی و حمایت تا طی مراحل ثبت بین‌المللی عنایت ویژه مبذول فرمایند. 

امید که در سال آتی، شعار اصلی مراسم سالیاد «رفع محرومیت و محصوریت از سردشت» و ثبت جهانی عنوان «شهر صلح و آشتی» برای سردشت باشد و همه‌ی ارکان اجتماعی و سیاسی در کنار هم در راستای تحقق این شعار همدل و همراه شوند.